رویاهای بر باد رفته


پرنسس ویکتوریا

هرگز به گذشته برنگرد اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش بر می گشت هرگز پرنسس نمی شد

از یک جایی به بعد آلیس می‌شوی در عجایب سرزمینی که جز خاطره پای هیچ عصایی به آنجا باز نمی‌شود.

از یک جایی به بعد به خودت که می‌آیی پر شدی از رفت و آمد رویاهای پابرهنه‌ای که اعتبارشان نسبت مستقیم دارد با آرزوهای خطور نکرده در سر واقعیت!

 

از یک جایی به بعد خارج از فهم جوانی و پیری خاطره در تو دلقکی می‌شود که زورش دیگر به اتمام یک سیرک خنده‌دار نمی‌رسد..

از یک جایی به بعد شهر در خاطرات ذهنی‌ات به گل می‌نشیند تا دست از عصا درازتر برگردی.. برگردی به خواب، به رویا، به هر چیزی که دیدنش از زندگی عینی، لذت‌بخش‌تر است.

از یک جایی به بعد فقط باید خوابید که تنها خواب تو را به تمامی آنچه که از دست رفته است و به رویاهای خوش بر باد رفته پیوند خواهد زد..

نادر ابراهیمی

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
تاريخ پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 7:39 PM نويسنده ویکتوریا| |

Cherry Skin